وحدت وجود کلمه: نظریه ای در حوزه علوم شناختی در مورد منشأ زبان و دستور زبان
Main Article Content
کلیدواژه ها
شعور(ط), زبان شناسی, پیدایش زبان, وحدت وجود عام فطری
چکیده
قدر مسلم، انسان برای آغاز به تکلم و بیان منظور خود هرگز به تفکر ننشسته است که خواسته باشد کلمات و دستور زبان و لهجه و نحوه ی ادای واژه ها را ابداع کند. پس با این حساب، دستور زبان از کجا طراحی شده است؟ آیا ابتدا انسان صحبت کرده و بعد گرامر آن را کشف نموده و فهمیده که تکلم او بر اساس اصول دقیقی قرار دارند و یا ابتدا گرامر را ابداع نموده و سپس بر اساس آن شروع به صحبت نموده است؟ قطعا انسان در ابتدا هرگز به دستور زبان فکر نکرده و از همان شروع به تکلم به ناخودآگاه شروع به صحبت کرده تا بتواند منظور و اندیشه خود را بیان کند. اینکه او چگونه کلمات و جملات را برای بیان منظور و اندیشه خود به کار گرفته، باز هم موضوع قابل تاملی است که چگونگی آن را در چهارچوب «وحدت وجود کلمه» می دانیم. به هر حال، تکلم به انسان کمک کرد تا بتواند اندیشه خود را بیان کند و با شیوهای کاملا متفاوت از دیگر موجودات زنده با همنوعان خود و با هستی در ارتباط قرار بگیرد و به تعبیر و تفسیر آن بپردازد. ذوق و شوق خود را نشان بدهد و از غم و شادی خود بگوید و تبدیل به موجودی بی همانند شود. اما انتظار می رود که در آینده انسان قابلیتهای دیگری از این توانایی های خود را باز هم کشف نماید. همانطوریکه شعر نو را کشف کرد و به کار گرفت و از آن غرق لذت شد، سبک های موسیقی بسیاری را از فطرت خود بیرون کشید و... اما آیا همه این قابلیتها به صورت تصادفی در وجود انسان قرار داده شده و یا طرحی است بسیار هوشمندانه که از یک «وحدت وجود عام فطری» حکایت می کند؟